گفت گو با حضرت آیت الله صالحی مازندانی
گفت گو با حضرت آیت الله صالحی مازندانی
پیرامون شخصیت واندیشه های امام خمینی (ره) در قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی
س در صورت امکان مقداری پیرامون شخصیت علمی ، اجتماعی و سیاسی امام راحل برای خوانندگان ما بویژه نسل بعد از انقلاب که جوانان هستند توضیح بفرمائید ؟
با درود به روان پاک همه انبیاء و اولیاء خدا و با درود به روان مقدس امام راحل ، شخصیت والا و ممتاز امام راحل شخصیتی است کم نظیر و فوق العاده ، به نظر من زبان و بیان من و امثال من نمی تواند آن را توصیف کند و در آن نمی گنجد مشکل است اهل قلم بتوانند ویژگی ایشان را تصویر کرده و آن طور که امام بوده همانطور بیان کنند جزء ان که ما در حد توان مان و شناخت مان می توانیم به شخصیت ممتاز این مرد بزرگ الهی و آسمانی و رجل علم و عمل و انسان اجتهاد و جهاد و فقاهت و شجاعت و صلابت اشاره کنیم .
من اولین بار که با حضرت ایشان آشنا شدم سال 1339 هجری شمسی بود . من در آن سال از مشهد مقدس رهسپار حوزه علمیه قم شدم . این سال آخرین سال حیات پر برکت و پربار مرجع بزرگ شیعه حضرت آیت الله العظمی بروجوردی بود . اولین بار که وارد حوزه علمیه قم شدم در جلسه درس با شکوه و پرجمعیت و پر برکت امام راحل شرکت نمودم و با ایشان آشنا شدم . در این هنگام که در قم بودم یکسال در درس آیت الله العظمی بروجردی ( ره ) شرکت نمودم ، قبل از آنکه امام را از نزدیک ببینم و با بحث ایشان آشنا شوم ، در مشهد مقدس که بودم در میان علما و فضلا درباره ایشان و فضائل آن بزرگوار سخن به میان می آمد و از ایشان یاد می شد و نام او بعنوان یکی از اساتید و ارکان حوزه علمیه قم بر زبانها بود . بیاد دارم که آن زمان جلد اول تهذیب الا صول ایشان چاپ شده بود و من آن را در حوزه علمیه مشهد تهیه نمودم . حضرت امام در قم در مسجد سلماسی که برای اکثر علماء و طلاب آشنا است تدریس می کرد . امام هم درس فقه و هم درس اصول می فرمودند . حاضران در درس او از نظر کمیت خیلی زیاد بودند و از جهت کیفیت نیز یک جمع بسیار زبده و ممتاز و در سطح بالایی بود . بسیاری از فضلا و اساتید در بحث ایشان شرکت می کردند که من هم در این بحثها شرکت داشتم . در واقع اولین بار با ایشان در مسائل علمی وفقهی و اصولی آشنا شدم ، از جهت علمی ایشان را قوی ، توانمند ، کارآمد و خلاق یافتم . این امر موجب گردید که همواره در درسهای ایشان شرکت نمایم . من در ایام نوجوانی به سلسله و حلقه طلاب پیوستم ، در نوجوانی و جوانی اساتید مسن ، کبار و سالخورده زیادی را دیدم و آنان را درک کردم ، یک بار احصاء کردم شاید قریب به چهل تن از اساتید را دیدم و درک نمودم چه در تهران ، مازندران ، مشهد و قم . بهر حال این اساتید را بعنوان اساتید خود درک کردم وهم بعضی محضرشان رادرک کردم و مانوس از فیض وجودشان بودم . بلا اغراق و بدون تعارف من شخصیتی مثل ایشان یعنی امام راحل (ره) را که این جامعیت را دارا باشد و در فقه و اصول قوی و نیرومند ، در عرفان در سطحی بسیار بالا ، از جهت تفسیر قرآن وفلسفه اسلامی ، از نظر هوش و توان سیاسی ندیده بودم و با خواندن حالات گذشتگان این جامعیت را در کسی ندیدم . این طور شخصیت با این جامعیت کسی را من نمی شناسم ، حضرت آیت الله بروجوردی خود سدی عظیم علیه طاغوت بود ، وقتی که ایشان در قید حیات بودند دشمنان نمی توانستند بعضی از نقشه های استعماری و شوم را پیاده کنند . هنگامی که آیت الله بروجردی رحلت کرده و به جوار رحمت حق پیوست ، در واقع ظهور و بروز سیاسی ، اجتماعی امام بیشتر تجلی کرد . تا زمانی که حضرت آیت الله العظمی بروجردی بودند پرچم دار شیعه بود واوپرچم داراسلامومرجع بزرگ عالم تشیع بودو مرجع اعلی محسوب می شد و حضرت امام بخاطر این امور سکوت می نمودند وحریم مرجعیت مقتدرراحفظ می کردند . بعد از رحلت ایشان امام علاوه بر درس و بحث ، مسایل سیاسی را هم شروع کرد . مباحث در این باره مفصل و طولانی است و مجال پرداختن به آن در اینجا نیست . امام در مبارزه با شاه و کجرویهای او ابتدا بصورت ارشاد ، نصیحت ، تذکر ، اخطار و هشدار وارد شدند تا شاید دستگاه حکومتی متنبه شده و یا بترسند . بعد دیدند که هشدار ، اخطار ، بیانیه ، اطلاعیه و امثال اینها کارساز نیست و حاکم وقت و اعوان او گوش به این حرفها نمی دهند . لذا امام راحل به طور جدی وارد صحنه شدند و اطلاعیه و اعلامیه های بسیار بیدار کننده ، هشدار دهند و آگاهی بخش صادر کردند و هم سخنرانیهای بسیار تند و کوبنده ایراد کردند مبارزه را به طور جدی و علنی آغاز کردند . ما دیدیم که این شخصیت بزرگ قله علم و عرفان و حکمت فقاهت و تفسیر را در نور دید علاوه بر این دیدیم که این رجل آسمانی و ممتاز در اوج قله سیاست ، بیداری ، آگاهی و هوشیاری نیز هست . همچنین دیدم که دارای فطانت بسیار یالا و هوش قوی سیاسی و آگاهی بسیار کارآمد است . حکومت شاه قضایا را در اول جدی نمی گرفت ، سرانجام دید که خیزش های مردمی از هر سو شروع گردید . امام توانست شاگردان خوبی هم تربیت کند و اصحاب خوبی را هم ساخته بود ... شاگردان بسیار قوی و نیرومند تربیت کرده بود . هم از جهت علمی و هم از جهت سیاسی ، آنها را رشد داد . اینها هم همراه و همگام با امام مبارزه را شروع کردند . امام خمینی بارها دستگیر ، زندانی و تبعید گردید . ابتدا به ترکیه سپس به عراق اما شاگردان ایشان در ایران در حوزه های علمیه صدا و پیام او را به گوش مردم می رساندند . و حرکت ایشان را استمرار می بخشیدند . در نتیجه در سالهای 1345 هجری شمسی تا 1350 هجری شمسی عده زیادی از بزرگان و مدرسین که از شاگردان امام بودند دستگیر شدند . عده ای را به جاهای دور دست تبعید کرده بودند و عده ای دیگر را به زندانهای گوناگون فرستاده بودند ، خود اینجانب هم در سال 53 به اتفاق جمعی از مدرسان حوزه علمیه بازداشت شدم و به زندان افتادم جالب اینجا بود که من بحث (( کفایه )) فصل (( مطلق و مفید )) را می گفتم که مأموران رژیم مرا بازداشت و مسجون و مقید کردند . نتیجه اینکه در زندان شاگردان امام راحل زیاد بودند جمعی از انان هم بر اثر شکنجه به شهادت رسیدند . امام یارانی همچون آیت الله سعیدی و غفاری داشت که در زندان شهید شدند . با اینکه امام در نجف تبعید بودند ولی مبارزات به طور پیگیری توسط یاران و علاقمندان ایشان ادامه یافت . انقلاب به تدریج اوج گرفت و از دایره علما و حوزه ، دانشگاه و دانشجویان بیرون آمد و جنبه مردمی گرفت و از سال 1356 هجری شمسی انقلاب اسلامی ، مردمی تر و خروشان تر شد و با شهادت فرزند امام ، سید مصطفی خمینی یک حرکت عظیمی بر پا شد و در سال 57 به اوج رسید و به لطف خداوند این انقلاب به پیروزی رسید و سرانجام حضرت امام قدس سره الشریف پس از پانزده سال دوری از وطن به میهن اسلامی بازگشتند ، و این حکومت پر برکت اسلامی را تأسیس کردند . بالاخره هم شخصیت علمی و شخصیت اخلاقی ایشان بی نظیر و کم نظیر است و مانند او کسی را بیاد نمی آوریم .
آن هم کسی که از نظرملکات و باطن در افق اعلی باشد و هم از جهت ظاهر اسوه ای باشد برای امت و ملت . یکی از مطبوعات عربی درباره شخصیت امام چند جمله ای دارد که اوایل پیروزی انقلاب اسلامی آن را دیدم و در خاطرم مانده است . شاید شما هم که با مطبوعات سروکار دارید آن را دیده باشید .
این نویسنده می گوید که : (( ان الخمینی حیر الشرق و ازعج الغرب و احرج العرب و شغل العالم )) البته هرگاه من این عبارت را در جایی نقل می کردم و می گفتم امام عرب را در تنگنا قرار نداد بلکه حکومتهای عربی را که متکی به مردم نبودنددرتنگناقرارداد . نتیجه اینکه امام شخصیتی است که بصورت مسئله روز درآمده و همه را مشغول اعمال پسندیده خود ساخت . این جملات و عبارات کوتاه می تواند گوشه ای از شخصیت والای ایشان را نشان دهد .
س به نظر شما علل وعوامل موفقیت امام در مبارزه با طاغوت چه چیزهایی بوده است ؟
مطلبی از شهید مطهری نقل شد و آن هنگامی بود که به پاریس رفتند و برگشتند ، در پاسخ به سؤالی ، که شما در امام چه دیدید و ایشان را چگونه یافتید ؟ گفت : من در چهره امام واژه (( آمن )) را در چهار چیز دیده ام . نخست اینکه در (( آمن بربه )) ما می دانیم که امام تنها خدا را می شناخت و همه کارها را برای رضای او انجام می داد . و برای احکام خدا و اولیاء او حرمت قائل بود . و تنها از قدرت خدا حساب می برد و برای قدرتهای دیگر غیر از خدا شأنی قائل نبود . توحید هم همین را اقتضا می کند . دوم اینکه (( آمن بهدفه )) یعنی به هدف خویش ایمان داشت . استقامت ایشان ، پایداری ایشان ، سخت کوشی ایشان و پشتکار ایشان نشان می دهد ، امام کسی است که به هدف خود ایمان دارد . . سوم اینکه (( آمن بطریقه و سبیله )) یعنی امام راه رسیدن به هدف را هم یافته بود . راههای دیگری که پیشنهاد می دادند تسلیم آنها نمی شد . اما (( آمن )) چهارم که به نظر من خیلی مهم است و رمز موفقیت امام را نشان می دهد بعد از آن سه (( آمن )) و آن این است که (( آمن بقومه )) یعنی امام ، مردم ایران ، ملت اسلام بخصوص نسل جوان را در زمان خودش خوب شناخت و جوانان را استعدادهایی می پنداشت که باید به طور مناسب هدایت شده و شکوفا شوند . این کمالات بالقوه به نفع کشور و ملت به فعلیت برسند . و امام مردم را باور کرده بود و مردم را شناخت . متأسفانه بعضی ها مردم را کمتر می شناسند . و روی مردم و ارزشهای مردمی کمتر تکیه می کنند و کمتر به مردم بهاء می دهند و کمتر به جوانان و نوجوانان توجه دارند .
در نتیجه گاهی هم در حرکتهای خود و در رسیدن به هدفها ناکام می مانند و شکست می خورند . هنر امام این بود که مردم عصر خود را خوب شناخته بود و جوان و نوجانان را خوب درک کرده بود . امام با اعتماد و ایمانی که نسبت به قوم خود داشت زلزله بزرگی به اذن خداوند ایجاد کرد و همگان را متحیر و مبهوت ساخت .
امسال سال امام خمینی (ره) نامیده شد شما برای بهتر شناساندن امام به نسل جوان چه رهنمودی دارید بیان بفرمایید ؟ اینکه امسال را به عنوان سال امام نامگذاری کردند کاری خوب بوده که از سوی اولیاء امور صورت گرفت . من معتقدم که همه سالها سال امام راحل بوده و هست . ایشان اسوه ، مقتدا و الگوی همه مردم و ملت ما بود و همواره خواهد بود . اما امسال بخصوص سال ایشان نام گرفت برای این است که صدمین سال تولد امام بر اساس سالهای هجری شمسی است . در واقع یک قرن مبارزه ، تلاش و دستاورد این رجل بزرگ را نسل انقلاب بشناسند . و امام هم در این سال شناسانده شوند . به عقیده من اگر می خواهیم امام را معرفی کنیم . بهترین راه این است که آن حکومت و نظامی که محصول عمر امام هست را بنحوی که امام خواست اداره کنیم و از آن پاسداری نماییم و الگویی باشیم برای مردم در حد الگوی یک شاگرد نسبت به استاد . شاید ما نتوانیم مثل ایشان باشیم . من معتقدم که اگر ما حکومت را درست ، اسلامی ، دینی و مردمی اداره کنیم می توانیم از طریق همین ثمره که ثمره عمر امام است ، امام را به نسل جوانمان معرفی کنیم ما باید جاذبه حکومتمان را بقدری بالا ببریم که نسل جوان و نوجوان عاشقانه و با طیب نفس از نظام جمهوری و حکومت اسلامی استقبال کنند ، نه انکه انها را از طریق فشار و تحمیل به سمت حکومت سوق بدهیم . جاذبه حکومت بقدری زیاد باشد که دلها را به سمت خودش بکشاند . جذب آن بیش از دفع آن باشد . همان طور که بزرگان ما فرمودند از دافعه در حد ضرورت باید استفاده کنیم . اصل را بر جذب قرار دهیم و محور جاذبه باشد و امور اگر از طریق جاذبه حل نگردید از دافعه در حد ضرورت استفاده شود . البته در حدی که عقل ، شرع و قانون اجازه می دهد بهره بگیریم . اگر می خواهیم امام را به نسل جوان معرفی کنیم باید شیوه امام را بکار بگیریم . شیوه برخورد با جوان و نوجوان امام روی مردم فراوان تأکید می کرد برای آنها ارزش والایی قائل بود . همانگونه که جد بزرگوار ایشان امیرالمؤمنین ( ع ) برای مردم ارزش والایی قائل بود . با اینکه معصوم بود . خلیفه الله بود و وصی رسول الله (ص) بود . در عین حال تعییراتی بکار برد که یعید است ما آن تعبیرات را بکار ببریم .
ایشان در عهدنامه مالک اشتر می فرماید : مردم ستون دین اند . ستون دین در باره نماز ، در روایات داریم . (( الصلوه عمود الدین )) در اینجا حضرت می فرمایند مردم هم عمادالدین هستند . عماد و عمود از یک ریشه اند یکی با واو و دیگری با الف . نماز ستون دین است و طبق بیان حضرت امیر مردم هم تعبیر شده به ستون دین و عمد دین است . انقلاب اسلامی ، حکومت اسلامی همه را ما برای حفظ دنیای مردم و دین مردم می خواهیم . ما که می گوییم انقلاب نظام جمهوری اسلامی ولایت فقیه ریاست و نظارت همه اینها ابزارند برای هدف والایی که عبارت است از تأمین معاد مردم و تأمین معاش مردم . یعنی اباد کردن دین مردم و دنیای مردم . لذا حضرت فرمود : مردم ستون دین اند . خوب قطعا ستون انقلاب ما ، جمهوری اسلامی ما و حکومت ما حتما مردم هستند .این بنای عظیم روی دوش وشانه مردم است ،مردم نیروهای آماده برای دفاع ازحکومت هستند. حضرت امیر خطاب به همه کارگزاران می فرمایند گوش تان با مردم باشد و ببینید این مردم چه میگویند مبادا میل شخصی خود را بر میل مردم مقدم دارید البته منظور میل شخصی است که نباید بر میل عموم مقدم شود نه حکم خدا . اگر ما در این حکومت مردم را اینگونه بشناسیم نمی گوئیم مردم هیچ هستند کاره ای نیستند . مردم رأی شان و نظرشان هیچ ارزش و اعتباری ندارد . این تعبیرات را امام راحل نداشتند . حالا که سال سال امام است باید شیوه سیره و اخلاق و طرز برخورد ایشان با مردم را بیاموزیم و آن را عرضه کنیم به جامعه ، تا نسل جوان بفهمند که امام چه کسی بوده است ، به هر حال بهترین راه این است که ما از طریق همین حکومت و جاذبه آن و حقیقت خواهی مد نظر قرار دهیم و برجسته کنیم تا جوان با عطش و رضای خاطر به سمت حکومت و نظام بیاید و دشمنان دین و کشور نتوانند با جاذبه های خود جوانان را از دست ما بگیرند . و در نتیجه بنیان گذار این حکومت که این همه ویژگی دارد به نسل جوان شناسانده می شود
حاج آقا صالحی مازندرانی از اینکه وقت خود را در اختیار نشریه گذاردید صمیمانه سپاسگزاریم .
تهیه وتنظیم ازسیدمحمدحسین دریاباری چاپ شده درروزنامه بشیرمازندران ونشریه تبیان مورخ خرداد1378تبیان شماره34